کد مطلب:276969 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

چند نکته مهم
خواننده ی عزیز: بعد از مطالعه نمونه هائی از «اقوال دانشمندان» لازم است بررسی كوتاهی در اطراف گفتار، و اظهار نظر آنان درباره ی «سیدحسنی» داشته باشیم، ولی پیش از آنكه درباره ی ابراز نظرها و توضیحات آنها اظهار نظر كنیم، باید توجه داشته



[ صفحه 338]



باشیم كه دانشمندان مزبور، با ترجمه ی سطحی حدیث مربوط به سیدحسنی، همگی آنها بدون توجه بمعنای كلمه ی (فتی) كه در متن عربی حدیث آمده است، برگردان فارسی آن را بمعنی: «جوان» ترجمه نموده و گفته اند «سیدحسنی جوانی است خوش صورت و زیبا روی كه از طرف طالقان و دیلم و قزوین خروج كند» در صورتی كه كلمه «فتی» در لغت عرب هر چند كه بمعنای جوان نیز آمده است ولی در تمام موارد استعمال، بمعنای «جوان» نیست، و این كلمه نیز مانند سایر الفاظ عرب معنای وسیعی دارد و ما انشاءالله درباره ی این كلمه (یعنی: فتی) در ذیل حدیث مربوط به حسنی تحت عنوان روایات پس از نقل اصل حدیث توضیح خواهیم داد كه (فتی) بمعنی جوانمرد است نه بمعنای جوان، زیرا اگر كلمه ی (فتی) در حدیث مورد نظر تنها بمعنای جوان بود دیگر صفت «خوش صورت» كه به دنبال آن آمده است لازم نداشت. و بهر حال بحث درباره آن در جای خود خواهد آمد و اینك نكته ها:

الف: نكته ی اول اینكه: باید توجه داشت كه مؤلف كتاب «نورالانوار» و صاحب كتاب «كفایةالموحدین» و نویسنده كتاب «علائم الظهور» كه درباره ی سید حسنی، اظهار نظر نموده و گفته اند: او دعوی امامت و نیابت و «بابیت» و دعوی بر باطل ننماید علتش آنستكه: چون مؤلفین كتابهای نامبرده در زمانی می زیسته اند كه در اوج رواج مذهب فرقه ی باطله «بابیت» و «بهائیت» بوده است، از اینرو برای آنكه قیام «سیدحسنی» را یك قیام الهی معرفی نموده و بمردم بفهمانند كه قیام آن سید انقلابی، علیه ظلم و بیدادگری و برانداختن نظام طاغوتی در ایران اسلامی است، و قیام او زمینه ساز قیام حضرت مهدی علیه السلام است، لذا فرموده اند: كه وی ادعای نیابت و بابیت نخواهد نمود، و با این بیان، نهضت خداپسندانه سیدحسنی را از نهضت مدعیان دروغین كه بخاطر ریاست چند روزه ی دنیای فانی، ایمان نداشته ی خود را بباد فنا می دهند و مدعی امامت و نیابت و بابیت می شوند جدا ساخته اند.

ب: نكته ی دوم اینكه نویسنده ی كتاب «علائم الظهور» ناظم الاسلام كرمانی درباره ی «سیدحسنی» اظهار عقیده نموده و گفته است: (عادل نباشد اما مثل سلطان عادل حكم كند) این معنا از عبارت متن عربی حدیث، كه مفضل بن عمر، آنرا از امام صادق علیه السلام درباره ی خروج «سیدحسنی» نقل كرده است، فهمیده نمی شود بلكه



[ صفحه 339]



برخلاف گفته ی ایشان، آنچه از آن حدیث مستفاد می گردد، سراپا مدح و تعریف و توصیف و تمجید است. و چنانچه ملاحظه خواهید فرمود از آن حدیث بوی كمترین بی عدالتی استشمام نمی شود، و نویسنده ی این سطور: بسیار متعجب است كه «ناظم الاسلام كرمانی» این بی عدالتی را چگونه و از كجای حدیث بدست آورده است.

ج: نكته ی سوم: اینكه «ناظم الاسلام كرمانی» در قسمت اخیر سخنان خود درباره ی «سیدحسنی» به دوستان و اولاد خود سفارش كرده است: همینكه دیدند «حسن» نامی از طرف طالقان و قزوین ظاهر شد كه صبیح المنظر و سنش از چهل سال كمتر بود، بسوی وی بشتابند تا در زیر «لواء» و پرچم او بحضور امام زمان علیه السلام برسند، اولا: باید توجه داشت كه گرچه قیام كننده سید است ولی نامش «حسن» نیست، و آنچه حدیث می گوید «حسنی» است نه اینكه نامش حسن باشد، و ثانیا: اینكه وی سفارش كرده است كه دوستان و اولادش از آن «سید» پیروی كنند در حقیقت معنایش این است كه: او سخن اول خود را گفته است (عادل نباشد اما مثل سلطان عادل حكم كند) باز پس گرفته است.

د: نكته ی دیگری كه در رابطه با توضیحات «ناظم الاسلام» پیرامون سن مبارك «سیدحسنی» باید بدان توجه داشت این است كه: وی گفته است: (و آن جوانی است كه سن او كمتر از چهل سال باشد) البته این درست است كه ممكن است از نخستین روزی كه «سید» شروع به فعالیت می كند، و مردم را از خواب غفلت بیدار می نماید و كم كم جوانان و سالخوردگان را علیه طاغوتیان زمان می شوراند، در نخستین روزهای كمال و سنین جوانی باشد، ولی این مطلب از نص صریح حدیث فهمیده نمی شود بلكه آنچه از مفهوم این كلمه گفته اند: از چهل سال ببالاست نه كمتر از چهل و بهرحال تعیین سن مبارك «سید» اجتهادی پیش نیست هر چند كه كلمه ی (فتی) در لغت بمعنای جوان هم آمده، و در برخی از روایات نیز درباره ی (خراسانی) آمده است كه (جوانی از خراسان خواهد آمد و در پیشاپیش او شعیب بن صالح است).

زیرا اولا- سیاق عبارت خود حدیث «سیدحسنی» گواهی می دهد كه مقصود از «فتی» در این حدیث، جوان بودن نیست، بلكه «جوانمرد» بودن است.



[ صفحه 340]



و ثانیا- اینكه: این روایت (كه جوانی از خراسان خواهد آمد) صریح در حسنی نیست، و بعلاوه احتمال می رود كه مقصود از آن سید جوان، سید دیگری باشد كه البته بحث درباره ی او در جای خود خواهد آمد.

ه- آخرین نكته ای كه در رابطه با قسمت اخیر سخنان «ناظم الاسلام» باید توضیح دهیم این است كه: وی در كتاب «علائم الظهور» در ص 179 گفته است: «در كتاب «دارالسلام» نقل كرده است از كتاب «منتخب البصائر» حدیث مفضل را و در باب خروج سیدحسنی: عوض حسنی، حسینی ذكر كرده است»

در مورد این مطلب باید گفت حقیقت این است كه: هر كس در این باره هر گونه اظهار نظری بنماید، حق دارد و هرگز نباید كسی او را مذمت نماید، زیرا همانگونه كه ما قبلا توضیح دادیم و مفصلا درباره ی سیدحسنی، و سرگردانی نویسندگان بحث و گفتگو نمودیم، علت اینگونه ابراز نظرها، همان اختلاف نسخه ها و عبارات گوناگون كتابهاست.

به هرحال، ما برای اینكه اطمینان خاطر بیشتری پیدا كنیم: به هر دو كتاب (یعنی: هم به كتاب «دارالسلام» و هم به كتاب «منتخب البصائر») مراجعه نمودیم، ولی متأسفانه در آن دو كتاب چنان مطلبی را، بدان صورت كه «ناظم الاسلام» در كمال صراحت نقل كرده بود نیافتیم، بلكه پس از تحقیق و بررسی هر دو كتاب، به این نتیجه رسیدیم كه: چون مرحوم «عراقی» صاحب كتاب «دارالاسلام» پس از نقل حدیث «مفضل» جریان خروج سیدحسنی را بنقل از بحار علامه مجلسی از كتاب «منتخب البصائر» حسن بن سلیمان حلی آورده است، و به دنبال آن گفته است كه حسن بن سلیمان در حدیث مفضل، پس از ذكر اولین كلمه ی «حسنی» در تمام موارد دیگر حدیث، بجای كلمه ی حسنی، لفظ حسین علیه السلام را نقل نموده است، از اینرو ناظم الاسلام كرمانی چنین نتیجه گرفته است كه پس باید آن سید انقلابی، حسینی باشد.

البته باید توجه داشت كه گرچه نتیجه ی بررسی برخی از روایات مربوط به «حسنی» همین است و ما نیز با این نتیجه گیری ناظم الاسلام كرمانی، در حسینی بودن آن سید انقلابی و انقلابگر اصلی كه صاحب واقعی انقلاب، و فرمانروای مطلق ایرانیان است، موافقیم (و حسنی بودن و یا حسینی بودن هم برای ما مطرح نیست چه آنكه هر



[ صفحه 341]



دو آن امام نور واحدند، (و الحسن و الحسین امامان قاما أو قعدا) و فرزندان آن دو بزرگوار و فرزندان فرزندانشان نیز كه برای احقاق حق و اماته باطل قیام می كنند برای هیچكس از مردمی كه طرفدار حقند، تفاوتی ندارند) ولی حدیث كتاب «منتخب البصائر» بر حسینی بودن آن سید انقلابی دلالت نمی كند، بلكه تمامی آن حدیث در رابطه با حركت دشمن شكن (سیدحسنی) است مگر آنكه، همانگونه كه سابقا گفتیم قائل شویم كه این اشتباه از ناحیه ی نسخه برداران حدیث، صورت گرفته است.

به هر حال در مورد برخی از احادیث مربوط به «سیدحسنی» اختلافاتی در لفظ حسنی و حسینی، در كتابهای موجود فعلی روی داده است كه ما هم اكنون قسمتی از آنها را برای اطلاع خوانندگان عزیز در اینجا می آوریم، و به تجزیه و تحلیل آنها می پردازیم باشد كه در نتیجه ی نقل آن روایات «سیدحسنی» را شناخته و با آن سید بزرگ انقلابی آشنا شده و از راهنمائیهای داهیانه، و رهبریهای خردمندانه و خدا پسندانه اش در صورتی كه لایق باشیم، بهره مند گردیم. و از خداوند یاری می جوئیم كه توفیق شناخت، و تشخیص راه حق از باطل و شناسائی سیدحسنی و خراسانی را به ما مرحمت فرماید.